این بحران مالی بین المللی نمایانگر سیستم خونخوار بین المللی است.

تنها دو گزینه برای بانک های خونخوار وجود دارد:
یا در آینده نزدیک یک فروپاشی بی‌نظم ساختارهای مالی در سرتاسر زمین با از دست دادن کلی
تمام سیستم‌های سطح بالاتر موجود یا شروع مجدد منظم پس از درک و حذف علت ساختاری شر.

برای مردم کره زمین، دو گزینه به شرح زیر است:
یا انحلال ساختارهای دولتی و بین المللی در امتداد خطوط سومالی، یا تبدیل سیستم مالی بین المللی
از یک هیولای خونخوار به یک صنعت خدمات رسانی

تنها راه حل ممکن برای این بحران مالی بین المللی کنونی دشوار نیست، اما نیاز به اقدام شجاعانه
دارد.

ریشه کن کردن یک خطای ساختاری هزاران ساله که بانک ها و سایر وام دهندگان پول به منطق
خود خیانت کرده اند، مهم است:

تامین مالی همیشه یک تجار شخص خصوصی یا
یک شرکت خصوصی دیگر نتواند این کار را انجام دهد، راه حل ورشکستگی است، شرکت از بین
می رود و بانک با وثیقه برای بهره برداری باقی می ماند. هر دو طرف شکست خوردند - تا اینجا
خیلی بد ت با ریسک است، اما علاقه وجود دارد. اگر یک.

فاجعه ساختاری از لحظه ای شروع شد که پول به بدهکارانی که نمی توانند ورشکست شوند قرض
داده شد: شهرداری ها، ایالت ها، ایالت ها و موسسات بین المللی. خونخواران بین المللی هزاران
سال است که شهروندان را به گروگان گرفته اند، که به نظر می رسد تنها جنگ کامل با ویرانی
کامل راه رهایی از آن باشد. زیرا شرکت های سهامی عام نه می توانند سوگند افشا کنند و نه می
توانند اعلام ورشکستگی کنند.

بنابراین، برنامه‌های فعلی سیاستمداران برای استقراض از برخی بانک‌ها از طریق دولت به منظور
حمایت از سایر بانک‌ها یا صنایع، تنها به بدتر شدن اوضاع و ایجاد حباب مالی دیگری در مسیر
سقوط نهایی منجر می‌شود.

برای بازسازی سیستم مالی جهانی، اگر همچنان می‌خواهیم بانک‌ها را به‌عنوان ارائه‌دهنده خدمات
مالی نگه داریم، تنها دو مرحله ضروری وجود دارد:

اولاً، این نقص ساختاری در سیستم مالی باید در سطح بین‌المللی، یعنی در سراسر جهان و به طور
همزمان برطرف شود: وام فقط به افراد و شرکت‌های خصوصی، اما نه یک سنت بیشتر به ایالت‌ها
و سایر مؤسسات عمومی شهروند مجازی. اگر دولت مجاز به گرفتن بدهی نباشد، فقط می تواند از
مالیات هایی که دریافت می کند بهره مند شود. اگر او نیاز بیشتری داشته باشد، باید از شهروندان
مالیات بیشتری بخواهد یا صرفاً در پول خود پس انداز کند.

امروزه، به ویژه در کشورهای فقیر جهان سوم، فاجعه مطلق بدهی ملی به اوج خود رسیده است.
کشورهای صنعتی وام می دهند، قماربازان بین المللی سفته بازی می کنند و بدهی ها را جمع می
کنند و مردم این کشورهای در حال توسعه فقط برای بهره و بازپرداخت کار می کنند.

ثانیا، تنها جایگزین برای فروپاشی کلی تمام ساختارهای سطح بالاتر، یک شروع جدید صادقانه و
رادیکال است، به این معنی که: در روز X، یک بازنشانی برای همه حساب‌ها در سراسر جهان
انجام می‌شود: چه مثبت و چه منفی، همه حساب‌ها انجام خواهند شد. روی صفر تنظیم شود. این
اقدام منحصر به فرد است، اما ما را حداقل برای این هزاره نجات خواهد د

همه سود می برند، مانند محیط زیست و طبیعت:
به ویژه کشورهای جهان سوم می توانند دوباره بدون بدهی نفس عمیقی بکشند، دیگر نیازی به
غارت منابع و محیط خود برای سود و بازپرداخت کرکس ها ندارند و می توانند شروعی تازه داشته
باشند. بدون اینکه هرگز دوباره یک سنت از بدهی ملی را در داخل یا خارج از کشور بپذیریم.
مردم کشورهای توسعه یافته که بدهی دارند، از زیر بار خود رها شده اند و فرصت مناسبی برای
شروعی جدید دارند.
افرادی که دارای پس انداز یا قراردادهای پس انداز ساختمانی هستند نیز جزو برندگان هستند زیرا
دولت بدون بدهی می تواند به راحتی پس انداز آنها را جایگزین کند.

این واقعاً مهم است: با بازنشانی همه حساب‌های مشابه، هیچ بازنده‌ای در بین مردم وجود ندارد.
حتی سیستم بانکی بین‌المللی نیز آزاد خواهد شد: نقش غیرقابل تحمل آن به‌عنوان یک هیولای
خون‌خوار جهانی در یک شبکه خدمات بین‌المللی که به مردم در مسیر آینده خدمت می‌کند، منحل
می‌شود و آن‌ها را مانند لیمو نمی‌فشارد یا در آسیاب سود قرار نمی‌ده

صفحه اصلی

8-DEZ-2008 / 19-NOV-2011