فناوری مدرن با کامپیوترها و رباتهایش، بردگان دوستداشتنی که هرگز رنج نمیکشند و در صورت شک میتوانند به سادگی خاموش شوند.
بدون بردهداری، هیچ چیز روی کره زمین در نهایت کار نمیکند، زیرا هر چیزی که به حال خود رها شود، تمایل به وحشی شدن و بازپسگیری توسط طبیعت اصلی خود دارد.
|
این اساساً تا به امروز، هسته اصلی فرهنگ غرب بوده است: اجبار به شکستن اراده آزاد مردم.
از مصریان گرفته تا مسیحیان، متخصصان واقعی در این زمینه به کار گرفته میشدند.
مفاهیم معنوی و مذهبیِ دخیل، همواره هدف اصلی خود را دور نگه داشتن مردم از خدایانِ طبیعتِ اصلیشان قرار دادهاند.
|
و امروز، پس از پایان تضاد در توسعه انسانی، ما در آغاز سنتز، مرحله ۳ هستیم.
و اگر بشریت کاملاً احمق نباشد، میتواند در هزاره ای که اکنون آغاز شده است، به یک پیروزی انقلابی باشکوه دست یابد.
پیروزیای که شور و هیجان عظیمی ایجاد خواهد کرد و توجه سراسر کیهان را به خود جلب خواهد کرد.
داستان غمانگیز عیسی ناگهان در نوری کاملاً متفاوت ظاهر خواهد شد.
|
در این سنتز، تکامل انسان به هستیِ برای خود رسیده است.
به خوبی در سطح منطق هگل توصیف شده است، که «آگاه شدن»، یعنی روشن شدن هستی، را به عنوان گذار از هستیِ در خود به هستیِ برای خود ارائه میدهد.
بنابراین، نتیجه تکامل همیشه شامل هر دو مورد زیر است:
|
البته، دسترسی اولیه به خدایان و داروهایشان اکنون به همان اندازه مهم است.
به عبارت دیگر، ادغام در آگاهی کیهانی، که آشکارا در خودآگاه و نه فقط در ناخودآگاه لنگر انداخته است.
مانند یک منِ شکوفا و بالغ که میتواند به آگاهی جمعی جدید، نیروی عظیمی ببخشد.
|
کاش میتوانستیم خود را از قید و بند تفکر دوگانه رها کنیم.
یعنی آن دوگانهانگاری کوتهبینانهای که فقط میتواند تضادهای متضاد را حل کند.
حتی جهان را به هستی و آگاهی تقسیم کند.
و بدین ترتیب، بر اساس یک مبنای فلسفی، جنگ را شرط دائمی وجود انسان اعلام کند.
|
باز هم هگل: تفکر عقلانی، که در جدال بیپایان، یا بهتر است بگوییم بینهایت، بین تز و آنتیتز باقی میماند، وقتی فهمیده شود که تز و آنتیتز همیشه در سنتز چیزی مشترک دارند، به عقل تبدیل میشود.
|
و بنابراین، به لطف همه خدایان کیهان، اکنون به هدف خود در هزاره سوم رسیدهایم، جایی که مواد مخدر و علم به طور طبیعی یک کل واحد را تشکیل میدهند، همانطور که زیستشناسی و رایانهها کاملاً با هم هماهنگ هستند.
جهشی در آگاهی به سطح بالاتری از آگاهی قریبالوقوع است، یا بهتر است بگوییم در حال وقوع است، که در آن دیگر هیچ تضاد ابدی وجود ندارد: نه یهودی در مقابل عرب، نه یهودی در مقابل نازی، نه افسر پلیس در مقابل جنایتکار، نه جهان اول در مقابل جهان سوم، نه تضاد ابدی بین خیر و شر، داخلی و خارجی و غیره.
|
بلکه، به لطف فناوریهای ارتباطی مدرن و شبکهسازی در سراسر جهان، اکنون برای اولین بار، انبوهی از هویتهای فرهنگی، مذهبی، فردی و جمعی این فرصت را دارند که یک هویت جمعی را زندگی کنند.
و این اتفاق در سراسر سیاره در حال رخ دادن است، بدون اینکه مجبور باشند تسلیم یک سیستم شستشوی مغزی سلسله مراتبی شوند.
دسترسی ناگهانی همه مردم روی زمین به همه اطلاعات، هدیهای واقعی از جانب خدایان است.
|
|